گاهی که در اخبار شاهد برخی رویداد های منفی جامعه از قبیل مزاحمت برای نوامیس ، ضرب و جرح ، زورگیری یا مسائلی از این دست بودم تصور هم نمی کردم که روزی این مسائل برای یکی از دوستان و نزدیکان خودم اتفاق بیافتد !
خلاصه ماجرا این است که شب نیمه شعبان دوست خوبم علی خلیلی ( طلبه جوان و فعال فرهنگی در کانون فرهنگی بهشت و موسسه فرهنگی دینی نور معرفت ) بعد از اتمام کار خود در ایستگاه صلواتی هیئت سائلین ثامن الحجج (ع) در منطقه تهران پارس به همراه جمعی از دانش آموزان خود راهی منزل می شود . در راه با چند جوان شرور مواجه می شوند که در شلوغی های مراسمات جشن و ... قصد ایجاد مزاحمت برای چند خانم (که پوشش و ضواهر آنها خوب و قابل قبول بوده ) را دارند . علی برای جلوگیری از این اتفاق و دفاع از خانم ها وارد ماجرا می شود و با تذکر شفاهی به مزاحمان قصد خاتمه دادن به مسئله را دارد که این اراذل و اوباش به او و نوجوانان همراهش حمله می کنند و علی را از ناحیه شاهرگ مورد اصابت چاقو قرار می دهند و از محل متواری می شوند .
تا اینجای قضیه رو می تونستید از سایت موسسه فرهنگی دینی نور معرفت و خبرگزاری های فارس و صراط و جهان و ... بخونید . اما نکات تاسف برانگیز ماجرا از اینجا شروع می شه که به دلیل برخی مصلحت اندیشی های نابجای مسئولین خبری و ... تا بحال روش سرپوش گذاشته شده .
بنده چون از نزدیک شاهد این وقایع بودم و همچنین بدلیل اینکه فکر نمیکنم با سرپوش گذاشتن روی اشتباهات یک عده افراد بی لیاقت کاری از پیش ببریم قصد دارم به افشای بعضی واقعیت های این ماجرا که در هیچ خبرگزاری گفته نخواهد شد بپردازم . تا زمانی که افراد بی لیاقتی که بر بعضی پست های نظام تکیه زده اند مطمئن باشند که آبروی آنها در رسانه ها حفظ خواهد شد تلاش مسئولین دیگر نظام هم که دلسوزانه کار می کنند به جایی نخواهد رسید . امروز دوره ای که خیال می کردند آبروی نظام به آبروی افراد وابسته است گذشته است .
1 - پیکر نیمه جان علی خلیلی به دلیل اینکه هیچ بیمارستانی حاضر نشد آمبولانسی را برای بردن او اعزام کند در حالیکه از ناحیه شاهرگ خونریزی داشته 30 دقیقه روی زمین ماند و بعد از اینکه همراهان از آمدن آمبولانس ناامید شدند با خودروی شخصی به بیمارستان تهران پارس رسانده شد.
2 - در بیمارستان تهرانپارس پس از اتصال دستگاه تنفس مصنوعی به وی، به دلیل نبود امکانات جراحی عروق در این بیمارستان، قرار شد وی را به یک بیمارستان دیگر اعزام کنند. با تاسف بسیار شاهد بودیم که تا ساعت 4 بامداد با 14 بیمارستان بزرگ تهران تماس گرفته شد (از جمله یمارستانهای رسول اکرم(ص)، امام حسین(ع)، شهدای تجریش، امام سجاد(ع) ، بقیهالله ، تهران کلینیک ، سینا ، میلاد ، الغدیر، طالقانی ، لاله، امام خمینی، جماران و پارسیان ) و هیچکدام حاضر به پذیرش علی نشدند . بعضی از این بیمارستان ها به ما گفتند : " در صورت پذیرش این بیمار آمار فوت ما بالا می رود به همین دلیل از پذیرش او معذوریم! "
مطمناً تصور این لحظات برای هر انسانی دردناک است که یک عده به اصطلاح پزشک با ابراز بی شرمانه این دلیل از پذیرش نزدیک ترین عزیز تو در بیمارستان دولتی (که تمام هزینه هایش را همین مردم تامین می کنند) جلوگیری کنند . مگر نه اینکه پزشکان وظیفه دارند تا آخرین لحظه قبل از مرگ برای نجات یک بیمار تلاش کنند ؟ وقتی یک پزشک قبل از هیچ تلاشی به شما بگوید بیمارتان از همین الان مرده به حساب می آید آیا می توان او را باز هم یک پزشک دانست ؟ آیا اصلا می توان این فرد را یک انسان نامید؟
و بیمارستان های دیگر فقط پذیرش را منوط به دریافت هزینه های هنگفت کردند و ... . و ما ماندیم و یک انسان که داشت روی دستمان پر پر می شد . تا اینکه ساعت 4 صبح بیمارستان خصوصی عرفان (در غرب تهران) قبول کرد بعد از رفتن 5 میلیون تومان پول نقد علی را بستری کند .
3 - سهل انگاری و عدم همکاری نیروی انتظامی و کلانتری محل واقعه (کلانتری 126 و کلانتری 144) در ایجاد پرونده و پیگیری واقعه قابل توجه بود ! نیروی انتظامی و عده ای افراد ناشناس ( از جایی شاید شبیه وزارت اطلاعات ) دقیقا پس از رسانه ای شدن قضیه به بیمارستان آمده و در حالی که مادر علی را (که در شرایط بسیار بد روحی و عصبی قرار داشت ) دوره کرده بودند سعی داشتند از او اقرار بگیرند که قضیه هیچ ربطی به امر به معروف و نهی از منکر نداشته و این جوانان از دوران کودکی با علی خصومت شخصی داشته اند !!!!
این واقعا اسف بار است که نیروی انتظامی به جای پیگیری اصل ماجرا سعی در ماست مالی ماجرا دارد .
4 - تمام عکس ها و فیلم هایی که از مجروحیت علی و سرگردانی دوستان برای انتقال او به بیمارستان ها و لحظات بستری شدن او در بیمارستان عرفان داشتیم توقیف شد.
5 - پس از رسانه ای شدن مسئله دوستان محترم وزارت درمان در اقدامی سریع برای ماست مالی کردن قضیه ی سهل انگاری مسئولین بیمارستان های تهران در پذیرش علی اعلام کردند بیمارستان بقیة الله حاضر است بدون هیچ هزینه ای او را درمان کند .
6 - بعضی ها که در این میان موقعیت شخصی خود را در خطر دیدند با استفاده از رسانه هایی که تحت کنترل دارند سعی در تحریف قضیه داشتند . اگر سایت های بزرگی مثل خبرگزاری فارس که پوشش خبری مناسبی از این قضیه داشتند و واقعیت ها را بازتاب می دادند ،وجود نداشتند بعضی ها قضیه را در همان نتفه خفه می کردند . مثلا سعی کردند که در یکی از سایت های خبری اعلام کنند که تذکر به دلیل مزاحمت برای نوامیس نبوده و برای صدای ضبط ماشین بوده!!! (شما خودتان قضاوت کنید از این تحریف چه کسی سود می برد؟ )
7 - گزارشی از واقعیت های این پرونده در باشگاه خبرنگاران جوان تهیه شد که در خبر 20:30 پخش شود که به دلیل مصلحت اندیشی عده ای از دوستان حذف شد .
8 - و دردناک ترین بخش ماجرا اینکه خانواده و دوستان ضاربین (که دستگیر شده اند ) در طی تماس های تهدید آمیز با خانواده علی اعلام کرده اند که در صورتی که رضایت ندهند به بقیه اعضای خانواده علی هم رحم نخواهند کرد و آنها هم در امان نخواهند بود .
***
کلام آخر با مقتدایمان حضرت ولی عصر (عج) و نایب بر حقش امام خامنه ای است
ما و همه مجاهدان عرصه فرهنگی همچون علی خلیلی ، سربازانی کوچک در راه اعتلای اسلام عزیز هستیم و حتی اگر کسی نیاید، فراوانند جان برکفانی که دریا دریا خونشان را نثار کلمه به کلمه و حرف به حرف جاری از لسان گهربارتان کنند. به قول سید شهیدان اهل قلم: مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شود؟ باشد تا دستگاههای فرهنگی بیدار شوند و عرصه فرهنگ را جولانگاه خار و خسان ابتذال نکنند و دستگاههای انتظامی هشیار شوند و در راه انجام وظیفه، اهمال به خود راه ندهند که حق وعده داده است :
ان الله یدافع عن الذین آمنوا ان الله لا یحب کل خوان کفور
بازگشت همه به سوی اوست
حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی مهندسی استاد دوست داشتنی اخلاق در سن پنجاه و هشت سالگی بر اثر عارضه قلبی به دیار حق پیوست
حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی مهندسی کارشناس مذهبی رسانه ملی و رادیو معارف و عضو هیات مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی ساعاتی پیش بر اثر سکته قلبی در بیمارستان کسری تهران دار فانی را وادع گفت.
به گزارش خبر رادیو معارف، حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی مهندسی ساعتی قبل در تهران به سوی جایگاه ابدی پرواز کرد.
مرحوم مهندسی متولد 1332 در شهرستان آباده بود که از محضر اساتید برجسته مانند حضرات آیات حسن زاده آملی، شیخ جواد تبریزی، انصاری شیرازی، جوادی آملی و مشکینی بهره برد.
از ایشان مجموعه های صوتی و تصویری فراوانی در حوزه عرفان نظری، شرح زیارت جامعه، شرح چهل حدیث امام، شرح جنود عقل و جهل و عرفان عملی بر جای مانده است که از آغاز فعالیت رادیو معارف بارها این مباحث را برای شنوندگان این رادیو بیان کرد.
این ضایعه غمبار را به خانواده و دوست داران مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی مهندسی تسلیت گفته و برای آن مرحوم علو درجات را از درگاه خداوند منان مسئلت می کنیم.
بیوگرافی مختصر
حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی مهندسی
متولد: 1332
محل تولد : آباده
تحصیلات :خارج فقه و اصول
اساتید برجسته : حضرات آیات حسن زاده آملی ، شیخ جواد تبریزی ، انصاری شیرازی ، جوادی آملی و مشکینی
آثار و تالیفات : از ایشان مجموعه های صوتی و تصویری فراوانی در حوزه عرفان نظری ، شرح زیارت جامعه ، شرح چهل حدیث امام ، شرح جنود عقل و جهل و عرفان عملی وجود دارد .
زمان حضور در برنامه سمت خدا : از زمستان 1388 تا تابستان 1389 و مجددا از زمستان 1389 تا کنون
برای شادی روحش صلوات
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است
بنده در پستی در تاریخ 24 / 2 /90 در جایی نوشتم:
ظاهراً کلاه کاسکت راکب موتور و کمربند ایمنی راننده و سرنشین خودرو خیلی خیلی اهمیت بیشتری دارد برای مسئولین مربوطه ی این مقولات نسبت به کشف حجاب اولیا مخدرات در خودر و درکف خیابان و حمل مخدرات راکب موتور که شب و روز در رادیو تلوزیون دارن مانور میدن که ایها الناس ببینید ما بیکار نیستیم ها!! حالا اگر همین راکب موتور و اون سرنشین خودرو اگر مزاحم نوامیس مردم شدند به ستاره های سرشانه آقایان چه ربطی پیدا میکنه؟! مگر آدم چقدر می تواند کار کند؟! دارند اینهمه تو تلویزیون! کار می کنند که! دیگه وقتی نمی مونه که .... راکب موتور فقط باید گواهی نامه و کلاه کاسکت داشته باشد بعد هر غلطی که خواست بکند دیگر به ... چه ربطی دارد؟ دو تا سرباز پیاده برای دو سه تا دبیرستان دخترانه بسه دیگه! همین دوتا مثل رستم جلوی راکب! موتور ها وای! میستن مثل شیر ؛ اما برای گرفتن پرچم یک عده شیعه ی مظلوم از دست دانشجویان متعهد در ورزشگاه آزادی گارد ویژه می فرستند آنهم در ام القرا و چشم امید محروین و مستضعفین و شیعیان جهان... واویلا ...
تبریک می گویم به فرزندان کمیته ی اول انقلاب که وقتی اسمش می آمد ...
اما حالا می خواهم بگویم که واقعاً دست مریزاد می گویم به نیروی انتظامی و واقعاً تبریک می گویم و واقعاً خسته نباشید می گویم و از خداوند توفیقات روز افزون می طلبم برای آنها که این کاری و راهی را که آغاز کرده اند به سر منزل مقصود برسانند و ادامه داشته باشد و اصلاً همه ما مامور به تکلیف هستیم نه نتیجه ...
اگر بخواهیم مثل آقای فریدون جیرانی و برنامه هفت درباره ی فیلمی بحث کنیم، می گوییم چون کارگردانی عالی بود و بازیگران خوب بازی کردند و لوکیشن خوب بوده و ستاریو اشکالی نداشت و موزیک متن جالب بود و ... پس فیلم هیچ اشکال و ایرادی ندارد و یک فیلم حرفه ای و عالی است. حتی منتقد همیشه مخالف آقای مسعود فراستی هم به این فیلم نمره ی عالی مدهد و می گوید سکانس ها درآمده! کارگردانی خوب درآمده! کلاً همه خوب درآمده بود!
این سیاستی که آقای جیرانی و برنامه ی هفت در پیش گرفته اند به مرور زمان سینمای فاخر و معنا گرا را به نابودی می کشاند؛ می پرسید چرا؟ خوب معلومه، خودتان قضاوت کنید، در این برنامه از همه چی حرف (شما بخوانید ورراجی) می شه به جز از اون پیام و حرفی که کارگردان به خاطر اون این فیلم را ساخته است! یعنی هر فیلمی که از جهت تکنیکی هیچ ایراد و اشکالی نداشته باشد پس فیلم خوبیه و استاندارد است.
اگر هم در زمینه پیام فیلم در این برنامه حرفی زده شود ، خیلی کم و سطح پایین و آماتور و بسیار سطحی!
نمونه اش همین فیلم - جدایی نادر از سیمین - (شما بخوانید جدایی ایرانی از راستگویی و ... ) ؛ که در مورد همه چی صحبت شد در باره ی این فیلم به جز از حرف و پیامی که اصغر فرهادی می خواست در مخ بیننده فرو کند و آخرش هم اون مسئول سینمایی می آید در همین برنامه و می گوید که: این فیلم چهره ی بدی از ایران به نمایش نگذاشت!
چهره خوب و یا بد از دیدگاه آقای مسئول چیست؟ اگر منظورشان روال کارگردانان در گذشته است که فقر ایران را به نمایش می گذاشتند و این فیلم این کار را نکرد؟ که یک نوع فقر دیگر از ما را برای آلمان و ایتالیا و فرانسه و ... به نمایش گذاشت. چه فرقی می کند فقر اقتصادی و یا فقر فرهنگی!
یا همین فیلم - در باره الی - (شما بخوانید در باره بی ناموسی) ؛ از همان ابتدای فیلم و در پیش شروع و تیتراژ فیلم خانم نقش اصلی فیلم حلقه ی خودش را که نشانه پایبندی به اصول اخلاق خانوادگی و اجتماعی هست را در صندوق صدقات می اندازد و به فقرا می بخشد! و کارگردان کلوزآپ حلقه را در تاریکی صندوق صدقات ادغام می کند در تاریکی تونل و سوپر استارها هم فریاد رهایی و آزادی شان در اون تونل گوش فلک را کر می کند! بله دیگر قید و بندی ندارند و آزاد شدند و فریاد آزادی در تونل سر می دهند!
بازهم توضیح بدهم، حلقه باید در چیزی مثل انگشت که تو پر است قرار بگیرد و تونل تو خالی هست! بله باید یک اصول اخلاقی خانوادگی و اجتماعی باشد تا به آن پایبند بود! و حلقه نمیشه در چیزی مثل تونل تو خالی باشه که، اصلاً تونل می تواند نمادی باشد برای این تفکر، بی قیدی.
توضیح بیشتر می خواهی؛ فقط همین تیتراژ فیلم -در باره الی- پا را از سکولاریزه کردن فراتر گذاشته و به فکر اومانیست هست ؛ سکولار می گوید هر کسی آزاد است هر دینی داشته باشد و اومانیست اصلاً نفی دین می کند! سکولار معتقد به جدا انگاری دین از دنیا و از اجتماع و از سیاست است و اومانیست اصلاً انسان محور است و به دین اعتقادی ندارد تا آنرا جدا از دیگر مقوله ها بداند!
حالا سئوال اینجاست که چرا کسی در این زمینه حرفی نرد؟ همه گفتند در فلان جشنواره فلان حیوان نقره ای را برده و ... سینما همه اش شده تکنیک فیلم سازی و لوکیشن و کارگردانی و بازیگری و موزیک متن و ... درآمده و در نیامده! اونوقت همه اش گله می کنند که چرا فیلم ها اینجوری شده و ... تا کی؟
سینمایی که لاقیدی محض را تبلیغ می کند و در مخ بیننده خواسته های شوم خودش را فرو می کند؛ چون در جشنواره های خارجی! یک حیوان نقره ای می گیرد همه به به و چه چه شون می گیره! با زنها دست می دهند و دختر بازیگرشون را کشف حجاب کرده به آلمانی ها نشون می دهند و ... تازه فکر می کنید به کیا جایزه می دهند مگر؛ هر کسی که بر ضد اسلام و ایران و انقلاب فیلم بسازه جایزه می دهند و اگر بهترین فیلم از جهت تکنیکی و پیام را هم بسازی و خلاف سیاست آنها باشد اصلاً راه نمی دهند در جشنواره شان.
سلام
اشکال من از همون اول این بوده که حجره زیاد عوض می کردم!
حجره اول من و احتمالاً آخر همین جاست
یه حجره داشتم تو میهن بلاگ احتمالاً بمب گذاری شد و رفت تو سیاه چاله های فضایی! دلم سوخت مطالب زیادی رفت رو هوا!
دوباره آمدیم محکم کاری کنیم تو دو تا سایت وبلاگ زدیم: یکی اینجا و یکی هم اینجا
برای اینکه بگیم از هنر هم یه چیزایی سرمون میشه تو چند تا سایت عکس هم اکانت زدیم مثل سایت عکاسی و باشگاه عکاسان جوان
یه فوتوبلاگ هم دارم بسم الله